افسردگی اساسی یا ماژور چیست؟ دلایل و علائم


اختلال افسردگی ماژور یک اختلال خلقی است که باعث احساس مداوم غم و از دست دادن علاقه میشود. این اختلال که اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی نیز نامیده میشود، بر نحوه احساس، تفکر و رفتار شما تأثیر میگذارد و میتواند منجر به انواع مشکلات عاطفی و جسمی شود.
در این مقاله با علائم و علل این اختلال و روند درمان آن آشنا میشوید.
مقدمه و شناخت بیماری
افسردگی بالینی (اختلال افسردگی اساسی) چیست؟
افسردگی بالینی، که به عنوان اختلال افسردگی اساسی (MDD) نیز شناخته میشود، باعث خلق و خوی مداوم افسرده یا غمگین و از دست دادن علاقه به فعالیتهایی میشود که زمانی شادیآور و لذتبخش بودند.
افسردگی چیزی بیش از یک دوره غم و اندوه است و نمیتوانید به سادگی از آن رها شوید.
افسردگی بالینی همچنین میتواند بر نحوه خواب، اشتها و توانایی تفکر شفاف شما تأثیر بگذارد. برای تشخیص این اختلال، علائم باید حداقل به مدت دو هفته وجود داشته باشند.
افسردگی بالینی یک اختلال اپیزودیک است، اما در بسیاری از افراد عودکننده و طولانیمدت میشود، معمولاً در دورههایی رخ میدهد که میتواند چندین هفته یا ماه طول بکشد.
اگر به این اختلال دچار شوید احتمالاً در طول زندگی خود بیش از یک دوره خواهید داشت. این با اختلال افسردگی مداوم، که افسردگی خفیف یا متوسطی است که حداقل دو سال طول میکشد، متفاوت است.
افسردگی اساسی را با چه نام های دیگری میشناسند؟
اختلال افسردگی اساسی، به عنوان افسردگی بالینی، افسردگی و افسردگی تک قطبی نیز شناخته میشود.
تفاوت بین افسردگی اساسی و افسردگی چیست؟
طبیعی است که وقتی با موقعیتهای دشوار زندگی، مانند از دست دادن شغل یا رابطهتان، روبهرو میشوید، احساس غم کنید. برخی افراد ممکن است بگویند که در این موقعیتها احساس افسردگی میکنند. افسردگی بالینی (اختلال افسردگی اساسی) از این نظر متفاوت است، زیرا هر روز حداقل به مدت دو هفته ادامه دارد و علائم دیگری غیر از غم و اندوه را نیز شامل میشود.
این موضوع میتواند گیجکننده باشد زیرا بسیاری از افراد افسردگی بالینی یا اختلال افسردگی اساسی را فقط «افسردگی» مینامند. اما افسرده شدنِ موقتی با اختلال افسردگی (که تشخیص آن نیاز به معیارهای مشخص دارد) متفاوت است. در بین انواع مختلف افسردگی، افسردگی بالینی یکی از شدیدترین انواع افسردگی است.
افسردگی اساسی یا ماژور (MDD) چه کسانی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
افسردگی بالینی میتواند هر کسی، از جمله کودکان و بزرگسالان را تحت تأثیر قرار دهد. بیشتر موارد معمولاً در دهه بیست زندگی شروع میشوند، اما میتواند در هر سنی بروز کند.
افسردگی بالینی بیشتر زنان را تحت تأثیر قرار میدهد تا مردان. همچنین در افرادی که روابط بین فردی نزدیکی ندارند (مثل افراد منزوی و جمع گریز) و افرادی که مطلقه، یا بیوه هستند، شایعتر است.
افسردگی بالینی چقدر شایع است؟

An estimated 3.8% of the population experience depression, including 5% of adults (4% among men and 6% among women), and 5.7% of adults older than 60 years. Approximately 280 million people in the world have depression. Depression is about 50% more common among women than among men.
تخمین زده میشود که 3.8٪ از جمعیت، از جمله 5٪ از بزرگسالان (4٪ در میان مردان و 6٪ در میان زنان) و 5.7٪ از بزرگسالان بالای 60 سال، افسردگی را تجربه میکنند. تقریباً 280 میلیون نفر در جهان افسردگی دارند. افسردگی در بین زنان حدود 50٪ بیشتر از مردان شایع است.
انواع اختلال افسردگی کدامند؟
طبق DSM-5، انواع دیگر افسردگی جز افسردگی اساسی که در دسته اختلالات افسردگی قرار میگیرند عبارتند از:
- اختلال افسردگی مداوم (که قبلاً با نام دیستایمیا شناخته میشد)
- اختلال بینظمی خلقی مخرب
- اختلال ملال پیش از قاعدگی
- اختلال افسردگی ناشی از مواد یا دارو
- اختلال افسردگی ناشی از بیماری پزشکی دیگر
- اختلال افسردگی نامشخص
اما خود اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder) شامل زیر مجموعههای زیر است:
- افسردگی اساسی همراه با اضطراب (با بیقراری و نگرانی مفرط)
- افسردگی اساسی ملانکولیک (عدم لذت مطلق و علائم جسمی شدید)
- افسردگی اساسی آتیپیکال (واکنش پذیری خلقی، پرخوری-پرخوابی)
- افسردگی اساسی کاتاتونیک (همراه با اختلالات شدید حرکتی)
- افسردگی اساسی سایکوتیک (با ویژگیهای روان پریشی)
- افسردگی اساسی فصلی (در فصول خاصی از سال)
- افسردگی اساسی دوران بارداری و پس از زایمان
علائم و علتها
علائم اختلال افسردگی اساسی چیست؟
اگرچه افسردگی ممکن است فقط یک بار در طول زندگی شما رخ دهد، اما افراد معمولاً چندین دوره آن را تجربه میکنند. در طول این دورهها، علائم در بیشتر ساعات روز و تقریباً هر روز، رخ میدهند و ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- احساس غم، گریه، پوچی یا ناامیدی
- انفجارهای خشم، تحریکپذیری یا ناامیدی، حتی در مورد مسائل کوچک
- از دست دادن علاقه یا لذت در بیشتر یا تمام فعالیتهای عادی، مانند رابطه جنسی، سرگرمیها یا ورزش
- اختلالات خواب، از جمله بیخوابی یا خواب بیش از حد
- خستگی و کمبود انرژی، به طوری که حتی انجام کارهای کوچک نیاز به تلاش اضافی دارد
- کاهش اشتها و کاهش وزن یا افزایش هوس غذا و افزایش وزن
- اضطراب، آشفتگی یا بیقراری
- کند شدن تفکر، صحبت کردن یا حرکات بدن
- احساس بیارزشی یا گناه، تمرکز بر شکستهای گذشته یا سرزنش خود
- مشکل در تفکر، تمرکز، تصمیمگیری و به خاطر سپردن چیزها
- افکار مکرر یا تکراری مرگ، افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی
- مشکلات جسمی غیر قابل توضیح، مانند کمر درد یا سردرد بدون دلیل مشخص
برای بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، علائم معمولاً به اندازهای شدید هستند که باعث ایجاد مشکلات قابل توجه در فعالیتهای روزمره، مانند کار، مدرسه، فعالیتهای اجتماعی یا روابط با دیگران میشوند. برخی افراد ممکن است بدون اینکه واقعاً دلیل آن را بدانند، به طور کلی احساس بدبختی یا ناراحتی کنند.
علائم افسردگی اساسی در نوجوانان و کودکان
علائم و نشانههای رایج افسردگی در کودکان و نوجوانان مشابه علائم بزرگسالان است، اما میتواند تفاوتهایی نیز وجود داشته باشد.
در کودکان خردسال، علائم افسردگی ممکن است شامل:
- غم
- تحریکپذیری
- وابستگی
- نگرانی
- درد و کوفتگی
- امتناع از رفتن به مدرسه
- کمبود وزن
- در نوجوانان، علائم ممکن است شامل غم، تحریکپذیری، احساس منفی و بیارزشی، عصبانیت، عملکرد ضعیف یا حضور ضعیف در مدرسه، احساس درک نشدن و حساسیت شدید، مصرف مواد مخدر یا الکل تفریحی، پرخوری یا خوابیدن بیش از حد، خود آزاری، از دست دادن علاقه به فعالیتهای عادی و اجتناب از تعامل اجتماعی باشد.
علائم افسردگی در سالمندان
افسردگی بخش طبیعی از روند پیری نیست و هرگز نباید آن را ساده گرفت. متاسفانه، افسردگی اغلب در بزرگسالان مسن تشخیص داده نشده و درمان نمیشود و ممکن است آنها تمایلی به درخواست کمک نداشته باشند. علائم افسردگی ممکن است در بزرگسالان مسن متفاوت یا کمتر آشکار باشد، مانند:
- مشکلات حافظه یا تغییرات شخصیتی
- درد یا کوفتگی جسمی
- خستگی، از دست دادن اشتها، مشکلات خواب یا از دست دادن علاقه به رابطه جنسی (که ناشی از بیماری یا دارو نباشد)
- تمایل به ماندن در خانه، به جای بیرون رفتن برای معاشرت یا انجام کارهای جدی
- افکار یا احساسات خودکشی، به ویژه در مردان مسن
چه چیزی باعث افسردگی اساسی میشود؟
دقیقاً مشخص نیست چه چیزی باعث افسردگی میشود. مانند بسیاری از اختلالات روانی، عوامل مختلفی ممکن است در این امر دخیل باشند، مانند:
- تفاوتهای بیولوژیکی: به نظر میرسد افراد مبتلا به افسردگی تغییرات فیزیکی در مغز خود دارند. اهمیت این تغییرات هنوز مشخص نیست، اما در نهایت ممکن است به شناسایی علل آن کمک کند.
- شیمی مغز: انتقالدهندههای عصبی مواد شیمیایی طبیعی مغز هستند که احتمالاً در افسردگی نقش دارند، مثل سروتونین یا دوپامین. تحقیقات اخیر نشان میدهد که تغییرات در عملکرد و تأثیر این انتقالدهندههای عصبی و نحوه تعامل آنها با مدارهای عصبی دخیل در حفظ ثبات خلق و خو ممکن است نقش مهمی در افسردگی و درمان آن داشته باشد.
- هورمونها: تغییرات در تعادل هورمونهای بدن ممکن است در ایجاد یا تحریک افسردگی نقش داشته باشد. تغییرات هورمونی میتواند در دوران بارداری و در طول هفتهها یا ماههای پس از زایمان (پس از زایمان) و در اثر مشکلات تیروئید، یائسگی یا تعدادی از شرایط دیگر ایجاد شود.
- ویژگیهای ارثی: افسردگی در افرادی که بستگان خونی آنها نیز این بیماری را دارند، شایعتر است. محققان در تلاشند ژنهایی را پیدا کنند که ممکن است در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند.
- مشکلات دوران کودکی: تجربیات نامطلوب متعدد دوران کودکی مانند سوءاستفاده و تروما با ابتلا به افسردگی بالینی در مراحل بعدی زندگی مرتبط هستند.
- رویدادهای استرسزای زندگی: تجربیات دشوار، مانند مرگ یکی از عزیزان، تروما، طلاق، انزوا و عدم حمایت، میتوانند باعث افسردگی بالینی در افرادی شوند که مستعد ابتلا به آن هستند.
عوارض احتمالی افسردگی اساسی چیست؟
اختلال افسردگی اساسی (MDD) یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. این اختلال نه تنها باعث اختلال شدید عملکردی میشود، بلکه بر روابط بین فردی نیز تأثیر منفی میگذارد و در نتیجه کیفیت زندگی را کاهش میدهد.
افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در معرض خطر بالای ابتلا به اختلالات اضطرابی همراه و اختلالات مصرف مواد هستند که خطر خودکشی را در آنها بیشتر افزایش میدهد. افسردگی میتواند بیماریهای همراه پزشکی مانند دیابت، فشار خون بالا، بیماری انسدادی مزمن ریوی و بیماری عروق کرونر قلب را تشدید کند.
افراد افسرده در معرض خطر بالای ابتلا به رفتارهای خود تخریبی به عنوان یک مکانیسم مقابلهای هستند. اختلال افسردگی اساسی در صورت عدم درمان اغلب بسیار ناتوانکننده است و منجر به مشکلات عاطفی، رفتاری و سلامتی میشود که بر هر حوزه زندگی شما تأثیر میگذارد.
نمونههایی از عوارض مرتبط با افسردگی عبارتند از:
- اضافه وزن یا چاقی، که میتواند منجر به بیماری قلبی و دیابت شود
- درد یا بیماری جسمی
- سوء مصرف الکل یا مواد مخدر
- اضطراب، اختلال هراس یا هراس اجتماعی
- درگیریهای خانوادگی، مشکلات ارتباطی و مشکلات کاری یا تحصیلی
- انزوای اجتماعی
- احساس تمایل به خودکشی یا اقدام به خودکشی
- خودزنی، مانند بریدن بدن
- مرگ زودرس ناشی از بیماریهای پزشکی
تشخیص و آزمایشها
اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی ماژور چگونه تشخیص داده میشود؟
روانپزشکان، اختلال افسردگی اساسی را بر اساس درک کامل علائم، سابقه پزشکی و سابقه سلامت روان شما تشخیص میدهند. آنها ممکن است بر اساس زمینه علائم شما، یک زیرگروه خاص از افسردگی بالینی، مانند اختلال عاطفی فصلی (SAD) یا افسردگی غیر معمول را برای شما تشخیص دهند.
برای دریافت تشخیص افسردگی بالینی، باید پنج یا بیشتر از علائم ذکر شده در بخش علائم این مقاله را داشته باشید که هر روز، تقریباً تمام روز، حداقل به مدت دو هفته ادامه داشته باشند.یک مورد از پنج علامت باید شامل خلق و خوی پایین یا از دست دادن علاقه به چیزها و فعالیتهایی باشد که قبلاً از آنها لذت میبردید.
روانپزشک شما باید سایر علل علائم شما، مانند شرایط پزشکی یا مصرف مواد را رد کند. آنها ممکن است برای انجام این کار آزمایشهای پزشکی مانند آزمایش خون را تجویز کنند.
همچنین باید مطمئن شوند که شما دورهای از هیپومانیا یا شیدایی را تجربه نکردهاید، که میتواند نشان دهنده اختلال دوقطبی باشد. حدود ۵ تا ۱۰ درصد از افراد مبتلا به افسردگی بالینی به اختلال دوقطبی مبتلا میشوند.
درمان و داروها
افسردگی اساسی چگونه درمان میشود؟
اختلال افسردگی اساسی را میتوان با روشهای درمانی مختلفی از جمله دارویی، رواندرمانی، مداخلهای و اصلاح سبک زندگی مدیریت کرد. درمان اولیه اختلال افسردگی اساسی شامل داروها یا رواندرمانی یا هر دو است. درمان ترکیبی، شامل دارو و رواندرمانی، موثر تر از هر یک از این درمانها به تنهایی تشخیص داده شده است. درمان با شوک الکتریکی هم یکی از موثرترین درمانها برای موارد شدید، مقاوم یا با خطر فوری (مثل خودکشی) است.
دارو درمانی
داروهای مورد تأیید FDA برای درمان اختلال افسردگی اساسی به شرح زیر است:
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) شامل فلوکستین، سرترالین، سیتالوپرام، اسیتالوپرام، پاروکستین و فلووکسامین هستند. آنها معمولاً خط اول درمان و پرکاربردترین داروهای ضد افسردگی تجویز شده هستند.
- مهارکنندههای بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین (SNRIs) شامل ونلافاکسین، دولوکستین، دسونلافاکسین، لومیلناسیپران و میلناسیپران هستند. این داروها اغلب برای بیماران افسرده با اختلالات درد همراه استفاده میشوند.
- تعدیلکنندههای سروتونین عبارتند از ترازودون، ویلازودون و ورتیوکستین.
- داروهای ضد افسردگی غیر معمول شامل بوپروپیون و میرتازاپین هستند. این داروها اغلب به عنوان مونوتراپی یا به عنوان عوامل تقویتکننده در مواردی که بیماران به دلیل SSRI یا SNRI دچار عوارض جانبی جنسی میشوند، تجویز میشوند.
- داروهای ضد افسردگی سه حلقهای (TCA) عبارتند از آمی تریپتیلین، ایمی پرامین، کلومیپرامین، دوکسپین، نورتریپتیلین و دزیپرامین.
- مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOIs) موجود عبارتند از ترانیل سیپرومین، فنلزین، سلژیلین و ایزوکاربوکسازید. مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOI) و سه حلقهای (TCA) به دلیل عوارض جانبی زیاد و مرگ و میر در صورت مصرف بیش از حد، معمولاً مورد استفاده قرار نمیگیرند.
- سایر داروها شامل تثبیتکنندههای خلق و خو، داروهای ضد روانپریشی هستند که ممکن است برای افزایش اثرات ضد افسردگی اضافه شوند.
روان درمانی
رواندرمانی یک اصطلاح عمومی برای درمان افسردگی از طریق صحبت کردن در مورد وضعیت و مسائل مرتبط با آن با یک روان درمانگر یا روانشناس بالینی است. رواندرمانی همچنین به عنوان درمان مبتنی بر گفتگو یا درمان روانشناختی شناخته میشود.
انواع مختلف رواندرمانی میتوانند برای افسردگی مؤثر باشند، مانند درمان شناختی رفتاری یا درمان بین فردی. روان درمانگر شما ممکن است انواع دیگری از درمانها یا رویکردهای درمانی را نیز توصیه کند، مثل روانکاوی. رواندرمانی میتواند به شما در موارد زیر کمک کند:
- با یک بحران یا سایر مشکلات فعلی سازگار شوید.
- باورها و رفتارهای منفی را شناسایی کنید و آنها را با باورهای سالم و مثبت جایگزین کنید.
- روابط و تجربیات را بررسی کنید و تعاملات مثبت با دیگران ایجاد کنید.
- راههای بهتری برای مقابله و حل مشکلات پیدا کنید.
- مسائلی را که در افسردگی شما نقش دارند شناسایی کنید و رفتارهایی را که آن را بدتر میکنند تغییر دهید.
- احساس رضایت و کنترل را در زندگی خود بازیابی کنید و به کاهش علائم افسردگی، مانند ناامیدی و خشم، کمک کنید.
- یاد بگیرید که اهداف واقعبینانهای برای زندگی خود تعیین کنید.
- توانایی تحمل و پذیرش پریشانی را با استفاده از رفتارهای سالمتر ایجاد کنید.
سایر درمانها
درمان با تشنج الکتریکی (ECT) در موارد شدید مثلا وقتی احتمال خودکشی در فرد مبتلا زیاد است یا قبلا اقدام به خودکشی داشته، زنان با افسردگی شدید در دوران بارداری، زمانی که فرد از خوردن و آشامیدن امتناع میکند، و در حالت روان پریشی شدید و کاتاتونی (نوعی از روانگسیختگی) استفاده میشود.
در ECT، جریانهای الکتریکی از مغز عبور داده میشوند تا بر عملکرد انتقالدهندههای عصبی در مغز شما تأثیر بگذارند و افسردگی را تسکین دهند. ECT معمولاً برای افرادی استفاده میشود که با داروها بهبود نمییابند، به دلایل سلامتی نمیتوانند داروهای ضد افسردگی مصرف کنند یا در معرض خطر بالای خودکشی هستند.
تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال (TMS) برای افسردگی مقاوم به درمان؛ برای بیمارانی که حداقل در یک آزمایش دارویی شکست خوردهاند، مورد تایید FDA است. در طول TMS، یک سیمپیچ درمانی که روی پوست سر شما قرار میگیرد، پالسهای مغناطیسی کوتاهی را برای تحریک سلولهای عصبی مغز شما که در تنظیم خلق و خو و افسردگی نقش دارند، ارسال میکند.
تحریک عصب واگ (VNS) به عنوان یک درمان کمکی طولانی مدت برای افسردگی مقاوم به درمان؛ برای بیمارانی که حداقل در 4 آزمایش دارویی شکست خوردهاند مورد تایید FDA قرار گرفته است.
داروی اسکتامین (Esketamine) نیز اسپری بینی برای استفاده همراه با یک داروی ضد افسردگی خوراکی در افسردگی مقاوم به درمان است که برای بیمارانی که سایر داروهای ضد افسردگی برایشان مؤثر نبوده است، کاربرد دارد.
تغییر سبک زندگی
افسردگی عموماً اختلالی نیست که بتوانید خودتان آن را درمان کنید. اما علاوه بر درمان حرفهای، این مراحل مراقبت از خود میتواند کمک کند:
- به برنامه درمانی خود پایبند باشید: جلسات یا قرارهای رواندرمانی را از دست ندهید. حتی اگر احساس خوبی دارید، داروهای خود را ادامه دهید. اگر مصرف دارو را متوقف کنید، علائم افسردگی ممکن است برگردد و همچنین ممکن است علائمی شبیه به ترک را تجربه کنید. توجه داشته باشید که برای احساس بهتر شدن به زمان نیاز دارید.
- درباره افسردگی بیاموزید: آموزش در مورد وضعیت شما میتواند شما را توانمند کند و به شما انگیزه دهد تا به برنامه درمانی خود پایبند باشید. خانواده خود را تشویق کنید تا در مورد افسردگی اطلاعات کسب کنند تا به آنها در درک و حمایت از شما کمک کند.
- به علائم هشدار دهنده توجه کنید: با روانپزشک یا روان درمانگر خود همکاری کنید تا بدانید چه چیزی ممکن است علائم افسردگی شما را تحریک کند. برنامهای تهیه کنید تا بدانید در صورت بدتر شدن علائم چه کاری باید انجام دهید. در صورت مشاهده هرگونه تغییر در علائم یا احساس خود با روانپزشک یا روان درمانگر خود تماس بگیرید. از بستگان یا دوستان خود بخواهید که در مراقبت از علائم هشدار دهنده کمک کنند.
- از الکل و مواد مخدر یا داروهای بدون تجویز و تفریحی خودداری کنید: ممکن است به اشتباه به نظر برسد که الکل یا مواد مخدر علائم افسردگی را کاهش میدهند، اما در درازمدت آنها علائم را بدتر و درمان افسردگی را دشوارتر میکنند. اگر در مورد ترک مصرف الکل یا مواد مخدر یا دارو به کمک نیاز دارید، با روانپزشک یا روان درمانگر خود صحبت کنید.
- از خودتان مراقبت کنید: غذای سالم بخورید، از نظر جسمی فعال باشید و به اندازه کافی بخوابید. پیادهروی، دویدن، شنا، باغبانی یا فعالیت دیگری را که از آن لذت میبرید، در نظر بگیرید. خواب خوب برای سلامت جسمی و روانی شما مهم است. اگر در خوابیدن مشکل دارید، با روانپزشک خود در مورد کارهایی که میتوانید انجام دهید صحبت کنید.
درمان افسردگی عمده چقدر طول میکشد تا مؤثر واقع شود؟
ممکن است در عرض یک یا دو هفته اول شروع مصرف داروهای ضد افسردگی، متوجه بهبود علائم خود شوید. اما ممکن است تا زمانی که دو تا سه ماه از مصرف دارو نگذشته باشد، مزایای کامل آن را مشاهده نکنید.
اگر داروی ضد افسردگی پس از این مدت مؤثر نبود، با روانپزشک خود صحبت کنید. آنها ممکن است دوز را تنظیم کنند یا داروی ضد افسردگی دیگری را پیشنهاد دهند.
بسته به شدت افسردگی بالینی، روان درمانی میتواند چند هفته یا خیلی بیشتر طول بکشد تا احساس بهتری داشته باشید. در بسیاری از موارد، 10 تا 15 جلسه منجر به بهبود قابل توجه علائم شما میشود.
سیر بیماری یا آینده اختلال افسردگی اساسی چیست؟
پیشآگهی (چشمانداز) افسردگی بالینی به چند عامل بستگی دارد، از جمله:
- شدت آن
- سابقه دریافت درمان
- همراه بودن یا نبودن سایر بیماریهای روانی یا پزشکی
پیشآگهی در افرادی که دورههای خفیفی دارند، به دنبال درمان هستند و سیستمهای حمایتی قوی دارند، بهتر است. پیشآگهی در افرادی که سایر اختلالات روانپزشکی یا شخصیتی را دارند و در زمان تشخیص ۶۰ سال یا بیشتر سن دارند، بدتر است.
دورههای درمان نشده اختلال افسردگی اساسی میتواند شش تا ۱۲ ماه طول بکشد.
متاسفانه بدون درمان حدود دو سوم افراد مبتلا به افسردگی بالینی به خودکشی فکر میکنند و حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد مبتلا به این اختلال بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند.
خبر خوب این است که افسردگی بالینی یکی از قابل درمانترین بیماریهای روانی است. تقریباً ۸۰ تا ۹۰ درصد از افراد مبتلا به این بیماری که به دنبال درمان هستند، در نهایت به خوبی به درمان پاسخ میدهند.
پیشگیری، مدیریت و کنترل
آیا میتوانم از افسردگی بالینی یا اختلال افسردگی اساسی جلوگیری کنم؟
هیچ راه مطمئنی برای پیشگیری از افسردگی وجود ندارد. با این حال، این راهکارها ممکن است مفید باشند:
- برای کنترل استرس، افزایش تابآوری و تقویت عزت نفس خود، تلاش کنید.
- به خصوص در مواقع بحرانی، با خانواده و دوستان خود تماس بگیرید تا در گذر از دورههای سخت به شما کمک کنند.
- برای جلوگیری از بدتر شدن افسردگی، در اولین نشانه مشکل، درمان را شروع کنید.
- برای جلوگیری از عود علائم، درمان طولانی مدت را در نظر بگیرید.
زندگی با افسردگی اساسی
اگر افسردگی اساسی داشته باشم چه کاری میتوانم انجام دهم؟
گذشته از مراجعه به روانپزشک و روان درمانگر برای افسردگی بالینی، کارهایی هم وجود دارد که میتوانید در خانه برای بهبود علائم خود انجام دهید، از جمله:
- ورزش منظم
- خواب با کیفیت (نه خیلی کم و نه خیلی زیاد)
- رژیم غذایی سالم
- اجتناب از مصرف الکل، که یک عامل افسردگی است
- گذراندن وقت با افرادی که برایتان مهم هستند
با پزشک یا درمانگر خود در مورد بهبود مهارتهای مقابلهای خود صحبت کنید و این نکات را امتحان کنید:
- زندگی خود را ساده کنید. در صورت امکان تعهدات خود را کاهش دهید و اهداف معقولی برای خود تعیین کنید. وقتی احساس افسردگی میکنید، به خودتان اجازه دهید کارهای کمتری انجام دهید.
- خاطرات خود را بنویسید. نوشتن خاطرات، به عنوان بخشی از درمان شما، ممکن است با اجازه دادن به شما برای ابراز درد، خشم، ترس یا سایر احساسات، خلق و خو را بهبود بخشد.
- کتابها و وبسایتهای خودیاری معتبر بخوانید. روانپزشک یا روان درمانگر شما ممکن است بتواند کتابها یا وبسایتهایی را برای خواندن توصیه کند.
- منزوی نشوید. سعی کنید در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنید و مرتباً با خانواده یا دوستان خود دور هم جمع شوید. گروههای درمانی برای افراد مبتلا به افسردگی نیز میتوانند به شما کمک کنند تا با دیگران که با چالشهای مشابه روبرو هستند ارتباط برقرار کنید و تجربیات خود را به اشتراک بگذارید.
- راههایی برای آرامش و مدیریت استرس خود بیاموزید. مثلا مدیتیشن، یوگا و تای چی. وقت خود را ساختارمند کنید. روز خود را برنامهریزی کنید. ممکن است تهیه فهرستی از کارهای روزانه، استفاده از یادداشتهای چسبدار به عنوان یادآوری یا استفاده از یک پلنر برای منظم ماندن مفید باشد.
- وقتی افسرده هستید، تصمیمات مهم نگیرید. وقتی احساس افسردگی میکنید، از تصمیمگیری خودداری کنید، زیرا ممکن است نتوانید به طور واضح فکر کنید.
راهنمای مراجعه به پزشک
چه زمانی باید در مورد افسردگی بالینی به پزشک مراجعه کنم؟
اگر احساس افسردگی میکنید، به کارهایی که قبلا مورد علاقه شما بوده، میلی نشان نمیدهید یا احساس غم یا بدبختی دارید، در اسرع وقت برای مراجعه به روانپزشک وقت بگیرید. در صورتی که تشخیص اختلال شما افسردگی باشد، هر چقدر زودتر درمان را شروع کنید، بهبودی سریعتری خواهید داشت.
توصیه ای از تیم دارو دات کام به شما
افسردگی بالینی (اختلال افسردگی اساسی) یکی از شایعترین بیماریهای روانی است. هر کسی میتواند افسردگی بالینی را تجربه کند حتی اگر به نظر نمیرسد دلیلی برای آن وجود داشته باشد. اگر شرایط روانی شما توسط اطرافیانتان درک نمیشود، خود را سرزنش نکنید، در عوض تلاش کنید آنها را از شرایط خود آگاه کنید. خبر خوب این است که افسردگی بالینی تا حد زیادی قابل درمان است. اگر علائمی را تجربه میکنید، با یک روانپزشک صحبت کنید. هر چه زودتر کمک بگیرید، زودتر میتوانید احساس بهتری داشته باشید.